معنی فارسی surrejoin
B1یک عمل که به پیوستن مجدد به یک گروه یا فعالیت اشاره دارد.
To join again or return to a prior group or activity.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برای پروژه دوباره به هم بپیوندند.
مثال:
They decided to surrejoin their efforts for the project.
معنی(example):
پس از مدتی جدایی، دوستان به راحتی میتوانند دوباره به هم بپیوندند.
مثال:
After some time apart, friends can surrejoin easily.
معنی فارسی کلمه surrejoin
:
یک عمل که به پیوستن مجدد به یک گروه یا فعالیت اشاره دارد.