معنی فارسی surrendry

B1

سردنگی به نوعی تسلیم یا خود را به خواسته‌های دیگران واگذار کردن اشاره دارد.

The act or process of surrendering oneself or yielding to the will of others.

example
معنی(example):

سردندگی اصطلاحی است که در زبان روزمره به ندرت استفاده می‌شود.

مثال:

Surrendry is a term rarely used in everyday language.

معنی(example):

مفهوم سردندگی را می‌توان در مباحث فلسفی مختلف پیدا کرد.

مثال:

The concept of surrendry can be found in various philosophical discussions.

معنی فارسی کلمه surrendry

: معنی surrendry به فارسی

سردنگی به نوعی تسلیم یا خود را به خواسته‌های دیگران واگذار کردن اشاره دارد.