معنی فارسی surtaxed

B2

پرداخت مالیات اضافی بر روی درآمد، دارایی یا خدمات به دلیل شرایط خاص یا ارزش بالا.

Subject to an additional tax due to certain conditions or high value.

example
معنی(example):

املاک به دلیل ارزش بالا، مشمول مالیات اضافی شد.

مثال:

The property was surtaxed due to its high value.

معنی(example):

بسیاری از شرکت‌ها بر اساس درآمد سالانه خود مالیات اضافی پرداخت می‌کنند.

مثال:

Many companies are surtaxed based on their annual earnings.

معنی فارسی کلمه surtaxed

: معنی surtaxed به فارسی

پرداخت مالیات اضافی بر روی درآمد، دارایی یا خدمات به دلیل شرایط خاص یا ارزش بالا.