معنی فارسی suttle
B1ظریف، نامحسوس، با لطافت و دقت در نمایش.
Delicate or subtle in perception or expression.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند یک طراحی ظریف ایجاد کرد که همه را مجذوب خود کرد.
مثال:
The artist created a suttle design that captivated everyone.
معنی(example):
نظرات او ظریف اما عمیق بود.
مثال:
Her comments were suttle but insightful.
معنی فارسی کلمه suttle
:
ظریف، نامحسوس، با لطافت و دقت در نمایش.