معنی فارسی suturally
B2به روشی که در آن استخوانها به هم متصل میشوند و ساختارهای آنها را ایجاد میکنند.
In a manner pertaining to the sutures or joints that connect bones.
- ADVERB
example
معنی(example):
استخوانها به صورت سوتورالی به هم متصل هستند که ثبات را فراهم میکند.
مثال:
The bones are suturally connected in a way that provides stability.
معنی(example):
در نواحی تعریفشده سوتورالی، الگوهای رشد میتوانند به طور قابل توجهی متفاوت باشند.
مثال:
In suturally defined areas, growth patterns can vary significantly.
معنی فارسی کلمه suturally
:
به روشی که در آن استخوانها به هم متصل میشوند و ساختارهای آنها را ایجاد میکنند.