معنی فارسی svanish
B1ناپدید شدن، به طور ناگهانی و بدون هیچ نشانهای ناپدید شدن.
To disappear suddenly and completely.
- VERB
example
معنی(example):
دستگاهی ناپدید شد انگار در هوا ناپدید شده باشد.
مثال:
The magician seemed to svanish into thin air.
معنی(example):
او سعی کرد از صحنه ناپدید شود تا از مشکل دوری کند.
مثال:
He tried to svanish from the scene to avoid trouble.
معنی فارسی کلمه svanish
:
ناپدید شدن، به طور ناگهانی و بدون هیچ نشانهای ناپدید شدن.