معنی فارسی swaddler

B1

فردی که نوزادان را به طور مناسب و با احتیاط پوشش می‌دهد.

A person skilled in the technique of swaddling babies.

example
معنی(example):

پوشاننده نوزاد با نرمی نوزاد را پیچید.

مثال:

The swaddler gently wrapped the baby.

معنی(example):

به عنوان یک پوشاننده ماهر، او می‌دانست که چگونه نوزاد را نگه دارد.

مثال:

As a skilled swaddler, he knew just how to hold the infant.

معنی فارسی کلمه swaddler

: معنی swaddler به فارسی

فردی که نوزادان را به طور مناسب و با احتیاط پوشش می‌دهد.