معنی فارسی swagbellied

B1

فردی که ظاهری بافت و شیک دارد و به نوعی خود را جذاب نمایش می‌دهد.

Having a stylish and confident appearance.

example
معنی(example):

او با ظاهری بسیار شیک و دلپذیر به مهمانی وارد شد.

مثال:

He walked into the party looking very swagbellied.

معنی(example):

سگ‌های خوشتیپ توجه همه را در پارک به خود جلب کردند.

مثال:

The swagbellied dogs attracted everyone's attention at the park.

معنی فارسی کلمه swagbellied

: معنی swagbellied به فارسی

فردی که ظاهری بافت و شیک دارد و به نوعی خود را جذاب نمایش می‌دهد.