معنی فارسی swagsman
B1شخصی که اغلب سفر میکند و بار و بنهاش را به دوش میکشد.
A traveler or itinerant worker, especially one who carries a swag.
- NOUN
example
معنی(example):
سوگمَن جمعیت را با داستانهایش سرگرم کرد.
مثال:
The swagsman entertained the crowd with his stories.
معنی(example):
در روزگاران قدیم، یک سوگمَن از شهری به شهر دیگر سفر میکرد.
مثال:
In the olden days, a swagsman would travel from town to town.
معنی فارسی کلمه swagsman
:
شخصی که اغلب سفر میکند و بار و بنهاش را به دوش میکشد.