معنی فارسی swanskin

B1

پوست قویی، به نوعی بافت نرم و لطیف اشاره دارد که به پوست قو شبیه است.

A soft and delicate texture resembling that of a swan's skin.

example
معنی(example):

هنرمند یک منظره زیبا با پوست قویی در آن نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted a beautiful landscape with swanskin in it.

معنی(example):

پوست قویی اغلب برای توصیف یک بافت نرم و ظریف استفاده می‌شود.

مثال:

Swanskin is often used to describe a soft and delicate texture.

معنی فارسی کلمه swanskin

: معنی swanskin به فارسی

پوست قویی، به نوعی بافت نرم و لطیف اشاره دارد که به پوست قو شبیه است.