معنی فارسی swashbucklering

B1

شجاعانه رفتار کردن، به نمایش گذاشتن رفتارهای جنگجویانه و پرتحرک به ویژه در هنرهای نمایشی و سینما.

Engaging in the behavior or actions typical of a swashbuckler; displaying adventurous or daring qualities.

example
معنی(example):

بازیگر با انرژی زیاد در صحنه‌ها شجاعانه رفتار می‌کرد.

مثال:

The actor was swashbucklering through the scenes with great energy.

معنی(example):

در طول اجرا، او به طرز شجاعانه‌ای رفتار می‌کرد به طوری که گویی در یک نبرد واقعی است.

مثال:

During the performance, he was swashbucklering as if he were in a real battle.

معنی فارسی کلمه swashbucklering

: معنی swashbucklering به فارسی

شجاعانه رفتار کردن، به نمایش گذاشتن رفتارهای جنگجویانه و پرتحرک به ویژه در هنرهای نمایشی و سینما.