معنی فارسی swashbuckling

B1

عمل ماجراجویانه و جسورانه که شامل نبردها و خطرات است، معمولاً در فیلم‌ها و ادبیات.

Characterized by daring and adventurous behavior, often involving swords and heroic exploits.

adjective
معنی(adjective):

Adventurous, exciting.

example
معنی(example):

فیلم پر از اکشن های شجاعانه و جنگ‌های شمشیری هیجان‌انگیز بود.

مثال:

The movie was full of swashbuckling action and thrilling sword fights.

معنی(example):

او عاشق داستان‌های شجاعانه دزدان دریایی و جستجوی گنج بود.

مثال:

He loved swashbuckling tales of pirates and treasure hunts.

معنی فارسی کلمه swashbuckling

: معنی swashbuckling به فارسی

عمل ماجراجویانه و جسورانه که شامل نبردها و خطرات است، معمولاً در فیلم‌ها و ادبیات.