معنی فارسی swatching

B1

فرآیند آزمایش و انتخاب رنگ‌ها یا مواد، معمولاً برای استفاده در پروژه‌ها.

The process of sampling and selecting colors or materials, usually for projects.

verb
معنی(verb):

To create a swatch, especially a sample of knitted fabric.

مثال:

Swatching is important in knitting to obtain the correct gauge.

example
معنی(example):

من بعدازظهر را به نمونه‌برداری از پارچه‌ها برای پروژه دوخت خود اختصاص دادم.

مثال:

I spent the afternoon swatching fabrics for my sewing project.

معنی(example):

نمونه‌برداری یک مرحله ضروری در انتخاب رنگ‌ها برای هر نوع اثر هنری است.

مثال:

Swatching is an essential step in choosing colors for any artwork.

معنی فارسی کلمه swatching

: معنی swatching به فارسی

فرآیند آزمایش و انتخاب رنگ‌ها یا مواد، معمولاً برای استفاده در پروژه‌ها.