معنی فارسی swathe

B1 /sweɪð/

پوشاندن یا پیچاندن چیزی با پارچه یا ماده‌ای دیگر.

To wrap or cover something closely with fabric or another material.

noun
معنی(noun):

A bandage; a band

example
معنی(example):

آنها از یک پارچه بلند برای پوشاندن مرد زخمی استفاده کردند.

مثال:

They used a long cloth to swathe the injured man.

معنی(example):

باغبان تصمیم گرفت تا گیاهان ظریف را برای محافظت بپوشاند.

مثال:

The gardener decided to swathe the fragile plants for protection.

معنی فارسی کلمه swathe

: معنی swathe به فارسی

پوشاندن یا پیچاندن چیزی با پارچه یا ماده‌ای دیگر.