معنی فارسی swathed

B1

پیچیده، به معنای پوشاندن چیزی با لایه‌ای از مواد یا پارچه.

Wrapped or enveloped in layers of material.

verb
معنی(verb):

To bind with a swathe, band, bandage, or rollers

example
معنی(example):

کودک در یک پتو گرم پیچیده شده بود.

مثال:

The baby was swathed in a warm blanket.

معنی(example):

او در لایه‌های لباس برای گرم ماندن پیجیده شده بود.

مثال:

She was swathed in layers of clothing to keep warm.

معنی فارسی کلمه swathed

: معنی swathed به فارسی

پیچیده، به معنای پوشاندن چیزی با لایه‌ای از مواد یا پارچه.