معنی فارسی sweepdom

B1

مفهوم یا محدوده‌ای که نظافت و سیستم‌سازی در آن حاکم است.

A domain or area characterized by cleanliness and orderliness.

example
معنی(example):

در قلمرو جارو، همه چیز به خوبی سازماندهی شده و تمیز بود.

مثال:

In the sweepdom, everything was well organized and clean.

معنی(example):

او به نگهداری قلمرو جارو در دفترش افتخار می‌کرد.

مثال:

She took pride in maintaining the sweepdom of her office.

معنی فارسی کلمه sweepdom

: معنی sweepdom به فارسی

مفهوم یا محدوده‌ای که نظافت و سیستم‌سازی در آن حاکم است.