معنی فارسی swellings
B1حالتی که در آن بافت‌های بدن به دلیل عفونت، آسیب یا واکنش‌های آلرژیک متورم می‌شوند.
Enlargements or abnormal growths caused by fluid buildup or inflammation.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being swollen.
معنی(noun):
Anything swollen, especially any abnormally swollen part of the body.
معنی(noun):
A rising, as of passion or anger.
example
معنی(example):
بعد از واکنش آلرژیک، او دچار ورم‌هایی در پوستش شد.
مثال:
He developed swellings on his skin after the allergic reaction.
معنی(example):
پزشک ورم‌ها را بررسی کرد تا علت را مشخص کند.
مثال:
The doctor examined the swellings to determine the cause.
معنی فارسی کلمه swellings
:
حالتی که در آن بافت‌های بدن به دلیل عفونت، آسیب یا واکنش‌های آلرژیک متورم می‌شوند.
