معنی فارسی swimminess

B1

شناوری، ویژگی یا کیفیت بودن در آب به راحتی و آسانی.

The quality of being able to swim easily or float effortlessly.

example
معنی(example):

شناوری آب آن را برای مسابقه ایده آل کرد.

مثال:

The swimminess of the water made it ideal for racing.

معنی(example):

شناوری او در آب تحسین‌برانگیز بود.

مثال:

His swimminess in the water was impressive.

معنی فارسی کلمه swimminess

: معنی swimminess به فارسی

شناوری، ویژگی یا کیفیت بودن در آب به راحتی و آسانی.