معنی فارسی swinesty

B1

ویژگی‌ها یا صفات مربوط به خوک‌ها و رفتارهای آنها.

The state or quality of being like a swine.

example
معنی(example):

محل‌های خوکی در مزرعه گل‌آلود بودند.

مثال:

The swiney places in the farm were muddy.

معنی(example):

او رفتار آنها را تحت شرایط، به عنوان خوکی توصیف کرد.

مثال:

He described their behavior as swinesty under the conditions.

معنی فارسی کلمه swinesty

: معنی swinesty به فارسی

ویژگی‌ها یا صفات مربوط به خوک‌ها و رفتارهای آنها.