معنی فارسی swing the lead
B2نقش تربیت شده، در اینجا به معنای نقش اصلی یا کلیدی در یک نمایش یا فیلم است.
To take on the main role in a performance, especially in acting or theater.
- verb
verb
معنی(verb):
To avoid work, especially by pretending to be ill; to shirk, to malinger.
example
معنی(example):
در فیلم، او مجبور بود که نقش اصلی را بازی کند و داستان را پیش ببرد.
مثال:
In the film, he had to swing the lead and carry the story.
معنی(example):
او معمولاً در نمایشهای مدرسه نقش اصلی را بازی میکند.
مثال:
She often swings the lead in the school plays.
معنی فارسی کلمه swing the lead
:
نقش تربیت شده، در اینجا به معنای نقش اصلی یا کلیدی در یک نمایش یا فیلم است.