معنی فارسی swingy

B1

نوسانی، به صفتی اطلاق می‌شود که شامل حرکت دورانی یا نوسانی باشد؛ معمولاً به اجزای نرم و راحت اشاره دارد.

Describing something that moves back and forth or sways lightly.

adjective
معنی(adjective):

Having a swinging motion.

معنی(adjective):

Characteristic of swing music.

معنی(adjective):

Having many swing voters.

معنی(adjective):

(of ice) Allowing stones to curl more than usual.

example
معنی(example):

صندلی نوسانی به آرامی جلو و عقب می‌رفت.

مثال:

The swingy chair rocked gently back and forth.

معنی(example):

پیراهن او سبک نوسانی داشت که به زیبایی می‌ریخت.

مثال:

Her dress had a swingy style that flowed gracefully.

معنی فارسی کلمه swingy

: معنی swingy به فارسی

نوسانی، به صفتی اطلاق می‌شود که شامل حرکت دورانی یا نوسانی باشد؛ معمولاً به اجزای نرم و راحت اشاره دارد.