معنی فارسی switched-on

B2

آگاه، باهوش و حساس به اتفاقات و تغییرات اطراف.

Alert to current events; aware and knowledgeable.

example
معنی(example):

او بسیار آگاه است و همیشه می‌داند چه خبر است.

مثال:

He is very switched-on and always knows what’s happening.

معنی(example):

آگاه بودن در اتخاذ تصمیمات سریع کمک می‌کند.

مثال:

Being switched-on helps in making quick decisions.

معنی فارسی کلمه switched-on

: معنی switched-on به فارسی

آگاه، باهوش و حساس به اتفاقات و تغییرات اطراف.