معنی فارسی swordless

B1

بی‌سلاحی به معنای عدم وجود ابزار یا وسیله ای در یک وضعیت اشاره دارد.

Lacking a sword or weapon, often used metaphorically to indicate vulnerability or defenselessness.

example
معنی(example):

او در بحث احساس بی‌سلاحی کرد.

مثال:

He felt swordless in the argument.

معنی(example):

روش بی‌سلاح او تعجب‌برانگیز بود.

مثال:

Her swordless approach was surprising.

معنی فارسی کلمه swordless

: معنی swordless به فارسی

بی‌سلاحی به معنای عدم وجود ابزار یا وسیله ای در یک وضعیت اشاره دارد.