معنی فارسی syling

B2

فرایند طراحی و چیدمان بصری برای جذاب‌تر کردن یک ارائه یا مفهوم.

The process of arranging or designing elements to create a visually appealing presentation or concept.

example
معنی(example):

او ساعت‌ها صرف سیلینگ ارائه خود کرد تا آن را از نظر بصری جذاب کند.

مثال:

She spent hours syling her presentation to make it visually appealing.

معنی(example):

در مد، سیلینگ می‌تواند یک لباس ساده را به چیزی خیره‌کننده تبدیل کند.

مثال:

In fashion, syling can transform a simple outfit into something stunning.

معنی فارسی کلمه syling

: معنی syling به فارسی

فرایند طراحی و چیدمان بصری برای جذاب‌تر کردن یک ارائه یا مفهوم.