معنی فارسی sylphlike
C2مانند سیلف، به خصوص اشاره به لطافت و زیبایی ظاهری.
Resembling or characteristic of a sylph; graceful and slender.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Resembling (that of) a sylph; slender and graceful.
example
معنی(example):
پیکر سیلفمانند او را در مهمانی برجسته کرد.
مثال:
Her sylphlike figure made her stand out at the party.
معنی(example):
رقاص با یک لطافت سیلفمانند حرکت کرد.
مثال:
The dancer moved with a sylphlike grace.
معنی فارسی کلمه sylphlike
:
مانند سیلف، به خصوص اشاره به لطافت و زیبایی ظاهری.
