معنی فارسی sylvatical
B1مربوط به جنگل یا جنگلنشین، اشاره به ویژگیها و موجودات مرتبط با جنگلها دارد.
Relating to or living in forests; woodland-related.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موجودات جنگلی در محیطهای جنگلی شکوفا میشوند.
مثال:
The sylvatical creatures thrive in forest environments.
معنی(example):
گیاهان جنگلی اغلب سازگاریهایی برای بقای خود در نواحی سایهدار دارند.
مثال:
Sylvatical plants often have adaptations to survive in shaded areas.
معنی فارسی کلمه sylvatical
:
مربوط به جنگل یا جنگلنشین، اشاره به ویژگیها و موجودات مرتبط با جنگلها دارد.