معنی فارسی sympathectomize

B1

سمپاتکتومی کردن، عملی است که در آن یک بخش از عصب سمپاتیک برای درمان یک وضعیت پزشکی قطع می‌شود.

To perform a sympathetic nerve surgery to address certain medical conditions.

example
معنی(example):

پزشک ممکن است نیاز داشته باشد که عصب آسیب دیده را سمپاتکتومی کند.

مثال:

The doctor may need to sympathectomize the affected nerve.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که برای کاهش علائم بیمار، سمپاتکتومی کنند.

مثال:

They decided to sympathectomize to relieve the patient's symptoms.

معنی فارسی کلمه sympathectomize

: معنی sympathectomize به فارسی

سمپاتکتومی کردن، عملی است که در آن یک بخش از عصب سمپاتیک برای درمان یک وضعیت پزشکی قطع می‌شود.