معنی فارسی sympatheticotonic
B2صفتی که به حالتی از فعالیت افزایش یافته سیستم عصبی سمپاتیک اشاره دارد.
Describing a state of heightened activity of the sympathetic nervous system.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک او را به دلیل واکنش استرسیاش به عنوان همدرد توصیف کرد.
مثال:
The doctor described him as sympatheticotonic due to his stress response.
معنی(example):
همدرد بودن میتواند منجر به افزایش ضربان قلب در زمان اضطراب شود.
مثال:
Being sympatheticotonic can lead to increased heart rate during anxiety.
معنی فارسی کلمه sympatheticotonic
:
صفتی که به حالتی از فعالیت افزایش یافته سیستم عصبی سمپاتیک اشاره دارد.