معنی فارسی sympathizingly

B1

به شکل همدردی، به صورت ابراز همدردی و توجه به احساسات دیگران.

In a manner that shows compassion or understanding for someone else's feelings.

example
معنی(example):

او به خانواده عزادار به طرز همدردی صحبت کرد.

مثال:

He spoke sympathizingly to the grieving family.

معنی(example):

او به طور همدردانه به سگ زخمی نگاه کرد.

مثال:

She glanced sympathizingly at the injured dog.

معنی فارسی کلمه sympathizingly

: معنی sympathizingly به فارسی

به شکل همدردی، به صورت ابراز همدردی و توجه به احساسات دیگران.