معنی فارسی synclitic
B2سینکلیتیک به ساختارهای زمینشناسی اطلاق میشود که در آن لایهها به طور همزمان به سمت یک نقطه پایین میروند.
Referring to geological structures where layers slope toward a central point.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ترتیب سینکلیتیک لایهها میتواند بر ثبات یک ساختار تأثیر بگذارد.
مثال:
The synclitic arrangement of layers can affect the stability of a structure.
معنی(example):
در مناطق سینکلیتیک، ویژگیهای زمینشناسی اغلب الگوهای منحصر به فردی را نشان میدهند.
مثال:
In synclitic regions, the geological features often show unique patterns.
معنی فارسی کلمه synclitic
:
سینکلیتیک به ساختارهای زمینشناسی اطلاق میشود که در آن لایهها به طور همزمان به سمت یک نقطه پایین میروند.