معنی فارسی syncopare

B1

سینکاپاره کردن به عملی اشاره دارد که در آن ریتم یا الگوهای ضرب به گونه‌ای تغییر می‌کنند که احساسات جدیدی ایجاد شود.

To alter a rhythm by stressing the weak beats or to create a syncopated effect.

example
معنی(example):

آنها شروع کردند به سینکاپاره کردن ریتم برای رقص.

مثال:

They began to syncopare the rhythm for the dance.

معنی(example):

سینکاپاره کردن یک قطعه به معنای تأکید بر نت‌های غیر اصلی است.

مثال:

To syncopare a piece means to emphasize the off-beats.

معنی فارسی کلمه syncopare

: معنی syncopare به فارسی

سینکاپاره کردن به عملی اشاره دارد که در آن ریتم یا الگوهای ضرب به گونه‌ای تغییر می‌کنند که احساسات جدیدی ایجاد شود.