معنی فارسی syncretistical

B2

هم‌گرایانه، از لحاظ ترکیب مذهب یا فلسفه‌ها یا فرهنگ‌های متفاوت.

Related to or characterized by syncretism.

example
معنی(example):

ماهیت هم‌گرایانه جشنواره شرکت‌کنندگان متنوعی را جلب کرد.

مثال:

The syncretistical nature of the festival attracted diverse participants.

معنی(example):

به طور هم‌گرایانه، سنت‌های مختلف هماهنگ شدند.

مثال:

In syncretistical terms, various traditions were harmonized.

معنی فارسی کلمه syncretistical

: معنی syncretistical به فارسی

هم‌گرایانه، از لحاظ ترکیب مذهب یا فلسفه‌ها یا فرهنگ‌های متفاوت.