معنی فارسی syndicator

B1

سندیکاتور به فردی گفته می‌شود که نقش کلیدی در مدیریت و سازماندهی سرمایه‌گذاری‌ها در یک سندیکا دارد.

An individual who facilitates and manages the operations of a syndicate.

example
معنی(example):

سندیکاتور تمامی سرمایه‌گذاری‌ها را برای گروه مدیریت کرد.

مثال:

The syndicator handled all the investments for the group.

معنی(example):

او به عنوان سندیکاتور در بازار مسکن کار می‌کند.

مثال:

He works as a syndicator in the real estate market.

معنی فارسی کلمه syndicator

: معنی syndicator به فارسی

سندیکاتور به فردی گفته می‌شود که نقش کلیدی در مدیریت و سازماندهی سرمایه‌گذاری‌ها در یک سندیکا دارد.