معنی فارسی synkaryonic
C2مرتبط با سینکاریون یا خواص آن.
Pertaining to or characteristic of a synkaryon.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای سینکاریونیک سلولها در آزمایشگاه مورد مطالعه قرار میگیرد.
مثال:
The synkaryonic properties of the cells are being studied in the lab.
معنی(example):
محققان در حال بررسی تعاملات سینکاریونیک در موجودات هیبرید هستند.
مثال:
Researchers are exploring synkaryonic interactions in hybrid organisms.
معنی فارسی کلمه synkaryonic
:
مرتبط با سینکاریون یا خواص آن.