معنی فارسی synonomously
B2به صورت هممعنی، به کارگیری کلمات در شرایطی که معنای مشابه دارند.
Used to describe words that can be replaced with one another without changing the meaning.
- ADVERB
example
معنی(example):
این کلمات میتوانند در این زمینه به طور هممعنی استفاده شوند.
مثال:
The words can be used synonomously in this context.
معنی(example):
وقتی به طور غیررسمی صحبت میکند، او اغلب از آنها به طور هممعنی استفاده میکند.
مثال:
When speaking loosely, he often uses them synonomously.
معنی فارسی کلمه synonomously
:
به صورت هممعنی، به کارگیری کلمات در شرایطی که معنای مشابه دارند.