معنی فارسی synonymical
B2دارای ویژگیهای مربوط به هممعنیها.
Relating to or characterized by synonyms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زمینه هممعنی یک واژه معمولاً میتواند از طریق مطالعه گسترش یابد.
مثال:
The synonymical field of a word can often be expanded through study.
معنی(example):
او از یک رویکرد هممعنی برای آموزش دایره لغات استفاده کرد.
مثال:
He used a synonymical approach to teach vocabulary.
معنی فارسی کلمه synonymical
:
دارای ویژگیهای مربوط به هممعنیها.