معنی فارسی synonymized

B1

مرادف‌سازی شده، عمل یافتن معادل‌های یک کلمه به پایان رسیده است.

Having been given or used a synonym.

example
معنی(example):

نویسنده اصطلاحات رایج در متن را مرادف‌سازی کرد.

مثال:

The writer synonymized the common terms in the text.

معنی(example):

او کلمات خاص را برای افزایش وضوح مرادف‌سازی کرد.

مثال:

She synonymized specific words to enhance clarity.

معنی فارسی کلمه synonymized

: معنی synonymized به فارسی

مرادف‌سازی شده، عمل یافتن معادل‌های یک کلمه به پایان رسیده است.