معنی فارسی syst

B1

سیستم، به مجموعه‌ای از اجزاء یا فرآیندها اشاره دارد که به یکدیگر مرتبط هستند و عملکرد مشخصی را تشکیل می‌دهند.

A set of connected components or processes that work together for a specific function.

example
معنی(example):

سیستم پزشکی به طور مفصل توسط پزشک توضیح داده شد.

مثال:

The medical syst was explained in detail by the doctor.

معنی(example):

او سیستم حکومتی را مطالعه کرد تا سیاست را بهتر درک کند.

مثال:

He studied the syst of government to better understand politics.

معنی فارسی کلمه syst

: معنی syst به فارسی

سیستم، به مجموعه‌ای از اجزاء یا فرآیندها اشاره دارد که به یکدیگر مرتبط هستند و عملکرد مشخصی را تشکیل می‌دهند.