معنی فارسی systematically
B2به معنای به شکل منظم و کنترلشده، بهویژه در انجام کارها.
In a methodical or organized manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an organized manner; utilising a system.
example
معنی(example):
او به طور سیستماتیک کارهایش را در پایان هر روز بررسی میکند.
مثال:
She systematically reviews her work at the end of each day.
معنی(example):
تیم به طور سیستماتیک دادهها را قبل از اتخاذ تصمیمات جمعآوری میکند.
مثال:
The team systematically gathers data before making decisions.
معنی فارسی کلمه systematically
:
به معنای به شکل منظم و کنترلشده، بهویژه در انجام کارها.