معنی فارسی taals
B1تالها، نوعی الگو از ریتم در موسیقی که در سازهای مختلف نواخته میشود.
A type of rhythmic pattern in music played on various instruments.
- NOUN
example
معنی(example):
موسیقیدان تالهای سنتی را بر روی درام نواخت.
مثال:
The musician played traditional taals on the drum.
معنی(example):
یادگیری تالها برای تسلط بر ریتم در موسیقی ضروری است.
مثال:
Learning taals is essential for mastering rhythm in music.
معنی فارسی کلمه taals
:
تالها، نوعی الگو از ریتم در موسیقی که در سازهای مختلف نواخته میشود.