معنی فارسی tab.
B1یک قسمت جداگانه در یک صفحه وب یا نرمافزار که محتوای متفاوتی را نمایش میدهد.
A separate section in a web page or software that displays different content.
- OTHER
example
معنی(example):
تَب. تمام برنامههای باز شده در رایانه شما را نشان میدهد.
مثال:
The tab. shows all the open applications on your computer.
معنی(example):
شما میتوانید به تَب. جدید بروید تا کار خود را ادامه دهید.
مثال:
You can switch to the new tab. to continue your work.
معنی فارسی کلمه tab.
:
یک قسمت جداگانه در یک صفحه وب یا نرمافزار که محتوای متفاوتی را نمایش میدهد.