معنی فارسی tabbed
B1تب‌دار، به معنای چیزی که دارای تب (بخش جداکننده) است و معمولاً برای سازماندهی اطلاعات در رابط کاربری استفاده می‌شود.
Referring to a method of organizing content with tabs.
- verb
- adjective
To affix with tabs; to label.
To use the Tab key on a computer to advance the cursor or move the input focus, or on a typewriter to advance the carriage.
Having a tab (protruding strip of material).
Having tabs (the user interface element).
A tabbed browser can display a different webpage on each tab.
او سند را برای مرجع سریع تب کرد.
She tabbed the document for quick reference.
او از یک رابط تب‌دار بر روی کامپیوترش استفاده کرد.
He used a tabbed interface on his computer.
معنی فارسی کلمه tabbed
:
تب‌دار، به معنای چیزی که دارای تب (بخش جداکننده) است و معمولاً برای سازماندهی اطلاعات در رابط کاربری استفاده می‌شود.
