معنی فارسی tabbying

B1

فرآیند ایجاد خطوط یا نوارهای باند روی محصولات یا هنر.

The process of creating striped patterns, particularly on textiles or artworks.

example
معنی(example):

تابی کردن به معنی افزودن خط‌ها به پارچه است.

مثال:

Tabbying refers to adding stripes to the fabric.

معنی(example):

من از تابیدن آثار هنری‌ام لذت می‌برم تا آن‌ها را منحصربه‌فرد کنم.

مثال:

I enjoy tabbying my art pieces to make them unique.

معنی فارسی کلمه tabbying

: معنی tabbying به فارسی

فرآیند ایجاد خطوط یا نوارهای باند روی محصولات یا هنر.