معنی فارسی tabescent
B1تبسنت به معنای پژمرده یا در حال ذوب شدن، معمولاً در مورد گیاهان یا شرایطی که به آرامی ضعیف میشوند، استفاده میشود.
Describing a state of being withered or in the process of decay.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Wasting away, or becoming emaciated.
example
معنی(example):
گیاه تبسنت در گرما پژمرده شده بود.
مثال:
The tabescent plant was wilting in the heat.
معنی(example):
وضعیت تبسنت جمعیت نشان دهنده نیاز به مداخله بود.
مثال:
The tabescent condition of the population indicated a need for intervention.
معنی فارسی کلمه tabescent
:
تبسنت به معنای پژمرده یا در حال ذوب شدن، معمولاً در مورد گیاهان یا شرایطی که به آرامی ضعیف میشوند، استفاده میشود.