معنی فارسی taboot
B2تابوت، موضوعی که به دلیل فرهنگی یا اجتماعی، صحبت درباره آن غیرقابل قبول است.
A subject that is socially or culturally considered forbidden to discuss.
- NOUN
example
معنی(example):
در برخی فرهنگها، بحث درباره پول یک تابوت محسوب میشود.
مثال:
In some cultures, discussing money is considered a taboot.
معنی(example):
او با به اشتراک گذاشتن علنی حقوقش با دوستان، تابوت را شکست.
مثال:
She broke the taboot by openly sharing her salary with friends.
معنی فارسی کلمه taboot
:
تابوت، موضوعی که به دلیل فرهنگی یا اجتماعی، صحبت درباره آن غیرقابل قبول است.