معنی فارسی taborite
B1تبوریته، یک گروه مذهبی در قرن ۱۵ در بوهیمیا که خواهان اصلاحات بود.
A member of a radical religious movement in 15th century Bohemia, advocating reform.
- NOUN
example
معنی(example):
تعبیرکننده بخشی از یک گروه مذهبی در بوهیمیا در قرن ۱۵ بود.
مثال:
A taborite was part of a religious group in 15th century Bohemia.
معنی(example):
تعبیرکنندگان برای اصلاح در کلیسا مبارزه کردند.
مثال:
The taborites advocated for reform in the church.
معنی فارسی کلمه taborite
:
تبوریته، یک گروه مذهبی در قرن ۱۵ در بوهیمیا که خواهان اصلاحات بود.