معنی فارسی tachylytic
B1تاکیلیتیک به موادی اطلاق میشود که دارای ویژگیهای تاکیلیت هستند.
Pertaining to or resembling tachylyte.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شیشهی تاکیلیتیک دارای سطحی براق است.
مثال:
The tachylytic glass shows a shiny surface.
معنی(example):
مواد تاکیلیتیک معمولاً در مطالعات زمینشناسی استفاده میشوند.
مثال:
Tachylytic materials are often used in geological studies.
معنی فارسی کلمه tachylytic
:
تاکیلیتیک به موادی اطلاق میشود که دارای ویژگیهای تاکیلیت هستند.