معنی فارسی tagmatize

B1

عملیه دسته‌بندی واژه‌ها بر اساس عملکرد و ساختار آنها.

To categorize or group linguistic elements based on their functional roles.

verb
معنی(verb):

To form tagmata by tagmosis

example
معنی(example):

برای تگما کردن واژه‌ها، آن‌ها را بر اساس عملکردشان دسته‌بندی می‌کنیم.

مثال:

To tagmatize words, we categorize them based on their functions.

معنی(example):

شما می‌توانید یک جمله را تگما کنید تا ساختار آن را بهتر تحلیل کنید.

مثال:

You can tagmatize a sentence to better analyze its structure.

معنی فارسی کلمه tagmatize

: معنی tagmatize به فارسی

عملیه دسته‌بندی واژه‌ها بر اساس عملکرد و ساختار آنها.