معنی فارسی tail bone

A2

استخوان کوچکی در انتهای ستون فقرات که به ناحیه لگن مرتبط است.

The small bony structure at the end of the vertebral column, also known as the coccyx.

noun
معنی(noun):

The final fused vertebrae at the base of the spine; the coccyx.

example
معنی(example):

من افتادم و استخوان دم خود را آسیب زدم.

مثال:

I fell and hurt my tail bone.

معنی(example):

نشستن به مدت طولانی می‌تواند باعث درد در استخوان دم شود.

مثال:

Sitting for long periods can cause pain in the tail bone.

معنی فارسی کلمه tail bone

: معنی tail bone به فارسی

استخوان کوچکی در انتهای ستون فقرات که به ناحیه لگن مرتبط است.