معنی فارسی tail off
B1کاهش تدریجی، که معمولاً به یک صدا یا فعالیت اطلاق میشود که به آرامی ضعیف میشود.
To decrease gradually, often used for sounds or activities that diminish.
- verb
verb
معنی(verb):
To gradually subside or diminish; to tail away.
example
معنی(example):
صدا به تدریج کاهش یافت و با پایان مهمانی تمام شد.
مثال:
The noise began to tail off as the party ended.
معنی(example):
علاقه او به پروژه پس از چند هفته به تدریج کاهش یافت.
مثال:
His interest in the project started to tail off after a few weeks.
معنی فارسی کلمه tail off
:
کاهش تدریجی، که معمولاً به یک صدا یا فعالیت اطلاق میشود که به آرامی ضعیف میشود.